Share on twitter
Share on facebook
Share on linkedin
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on email
Share on print

سومین همایش اقتصاد مقاومتی

سومین همایش مشترک انجمن مدیریت ایران و دانشگاه خاتم، با عنوان همایش علمی، کاربردی اقتصاد مقاومتی در تاریخ ۲۸ دی ۱۳۹۴، در محل دانشگاه خاتم و با حضور استادان برجسته کشور، اقتصاددانان، اعضای انجمن‌های علمی، اعضای انجمن مدیریت ایران، کارشناسان و جمعی از دانشجویان برگزار شد.

  • موضوع:همایش علمی، کاربردی اقتصاد مقاومتی
  • (الزامات و پیش نیاز های اقتصاد مقاومتی و رتبه بندی آن)
  • سخنران: خانم دکتر فیروزه خلعت بری
  • رئیس موسسه رهیافت
  • زمان همایش: ۲۸ دی ۱۳۹۴

مقابله با ضربه‌ها و آسیب‌پذیری منتهی به از دست دادن هویت ساختاری و زایل شدن پایداری، آن چیزی است که اقتصاد مقاومتی می‌خواهد. بر این اساس باید عواملی که باعث می‌شوند در اقتصاد مقاومتی هویت ساختاری و پایداری یک مملکت و یا یک بنگاه از دست برود، شناسایی شده و پیش از آنکه این عوامل بتوانند بر ما غالب شوند و آسیب برسانند، بتوانیم راه مقابله و ایستادگی در مقابل آن را شناسایی کنیم.
امروز در سطح دنیا، مقام‌های نظارتی و تنظیمی بحث مقاومت و ایجاد قدرت آن را در سطح بنگاه‌ها و دستگاه‌ها مطرح کرده و مورد توجه قرار داده‌اند. در این راستا اعتقاد دارند که این مقاومت باید سازمان‌یافته شود، چراکه مقاومت حتی از رشد نیز مهم‌تر است
ریشه‌ مقاومت، قابلیت پیش‌بینی‌کردن و اصلاح ضربه‌ها و اختلالاتی است که ممکن است ساختار را تخریب کند و یا پایداری را از بین ببرد. بنابراین آنچه ما می‌خواهیم این است که ظرفیت‌های بالقوه‌ای در اقتصاد ایجاد شود تا بتواند خطر تخریب ساختار و زایل شدن پایداری را از بین ببرد.
در این مسیر یک پیش‌نیاز پایه‌ای وجود دارد و آن ایجاد زمینه و فرصت مناسب برای نقش‌آفرینی کل مردم جامعه و همه‌ی فعالان اقتصادی و همچنین مشارکت حداکثری همه‌ی آحاد مردم است. هر یک نفری که ما از سیستم اقتصادی کنار می‌گذاریم، یک نفری است که می‌تواند به ما آسیب برساند. وی در مورد منطق این پیش‌نیاز ادامه داد: منطق این پیش‌نیاز این است که مقاومت، جمع‌پذیر نیست. قدرت مقاومت هر جامعه معادل قدرت مقاومت ضعیف‌ترین حلقه‌ی آن است. پس باید همه آحاد مردم جامعه مشارکت کنند تا مقاوم‌سازی به صورت هم‌افزوده حاصل شود و همه توانمندتر شوند.
حفظ دستاوردهای کشور، تداوم پیشرفت، تحقق آرمان‌ها و اصول قانون اساسی، تحقق سند چشم‌انداز بیست ساله، پویا و پیشرو بودن اقتصاد و برقرارسازی الگویی الهام‌بخش از نظام اقتصادی اسلام از جمله پیش‌نیازهای محیطی اقتصاد مقاومتی است.

دستیابی به اقتصاد متکی به دانش و فناوری، با ماهیت دانش بنیان و تحقق عدالت بنیانی در اقتصاد و روابط‌ اجتماعی از جمله این پیش‌نیازها است. این پیش‌نیازها به دلایلی مانند تقویت موتور حرکت اقتصاد، تداوم خلاقیت و پویایی و تسهیل شناخت محورهای مقاومت و طراحی ضوابط مقابله با ضربه در نظر گرفته‌ شده‌اند. برخلاف پیش‌نیازهای محیطی که وابسته به آن محیط و جامعه است، پیش‌نیازهای خاستگاهی تقریباً عام است. یعنی مقاومت به وجود نمی‌آید مگر آنکه دانش‌بنیانی و عدالت محوری وجود داشته‌باشد. اگر این دو عامل نباشند جامعه منسجم نمی‌شود و در همه دنیا نیز صدق می‌کند.

درون‌زا سازی روندهای اقتصادی و برون‌گرا بودن نگاه مسئولان در اقتصاد در زمره پیش‌نیازهای مدیریتی قرار دادند. این موارد در راستای ایجاد توان رقابت و کوتاه‌کردن دوره‌ی اثرپذیری از ضربه در نظر گرفته ‌شده‌اند.
اقتصاد مقاومتی اقتصادی است که ظرف کوه تاه ترین مدت ضربه ها را در خود حل می کند و به مسیر رشد بازگشته و شروع به پویایی و بالندگی می کند.

داشتن نقشه‌ی راه برای عرصه‌های مختلف جزء الزامات ساختاری اقتصاد مقاومتی است نقشه‌ی راه تصویر وضعیت در میان‌مدت را مشخص می‌کند و عوامل نامنتظر را کاهش می دهد. وقتی بدانیم کجا میرویم، انتظار آن نیز داریم.
برنامه‌ریزی برای مقاومت یک برنامه‌ریزی بسیار ویژه‌ای است. بهره‌وری، زیرساخت‌های درست، تجهیز منابع، عدالت بنیانی و دانش‌بنیانی، ابزارهای ما در برنامه‌ریزی برای مقاومت هستند. نقشه‌ی راه به ما نشان می‌دهد که چگونه با توجه به ابزارهایمان، به محدوده‌ی مقاومتی خواهیم رسید.

وجود زیرساخت‌های قانونی، از دیگر الزامات ساختاری اقتصاد مقاومتی است. وجود زیرساخت‌های قانونی برازنده، احتمال فساد را کاهش می‌دهد و حق و حقوق همه‌ی فعالان اقتصادی را مشخص می‌کند. بسیاری معتقد هستند که اگر سیاست‌های کلی اصل ۴۴ اجرا شود و بخش خصوصی، به واقع فعال شود و بتواند خود تصمیم بگیرد، این زیر ساخت ایجاد خواهد شد. اما به گمان من ایجاد این زیرساخت، بیش از این نیاز به کار دارد تا این روابط بتوانند متبلور شود.

جامعه باید برداشت خود را نسبت به مقاوم‌سازی اصلاح کند و مقاومت به یک باور در زندگی تبدیل شود. این باور باید در تمام سطوح از خرد تا کلان نهادینه شده و به صورت یک الزام به کار گرفته شود؛ در غیر این صورت کاری پیش نمی‌رود.
گام نخست برنامه‌ریزی برای ظرفیت‌سازی است که تدوین راهبرد و تعیین سیاست‌ها برای ایجاد ظرفیت پیشگامی را شامل می‌شود. وقتی این ظرفیت ایجاد شد گام دوم برنامه‌ریزی برای حفظ این ظرفیت در قالبی پویا و پایاست. در مورد ایران مرحله‌ی دوم شامل دوره‌ای تا زمان چشم‌انداز و بعد از آن آینده‌ی درازمدت است.

الویت‌ الزامات و پیش‌نیازها با عنایت به محورهای مقاومت مشخص می‌شود. در این راستا، پرداختن به محور مقاومت، اولویت مطلق است و موارد پایه‌ای همواره بالاترین اولویت را دارند.

کوچک شدن نقش ایران در جهان، کاهش ملموس در منابع حیاتی، ناهنجار شدن استفاده از منابع طبیعی، افت جدی کارآیی و بهره‌وری در فعالیت‌ها و فعالان اقتصادی، محدود شدن عدالت‌محوری در زندگی اقتصادی و بزرگ و ناکارآمد شدن زیاد از حد دولت، از جمله این محورهای مقاومت است.
برای تعیین درجه اهمیت هر یک از الزامات و پیش‌نیازها باید دید که این الزامات به کدام محور مقاومت مربوط می‌شود و اولویت آن محور چقدر است. هر چه ارتباط با محور مهم‌تر بالاتر باشد، رتبه‌ی آن الزام یا پیش‌نیاز بالاتر می‌رود.